وضعیت این روزهای جوانان انقلابی بسیار حساس ، تاریخی و سرنوشت ساز است، هم برای امت حزب الله و هم برای آینده انقلاب اسلامی که اگر در تحلیل ها و نتیجتا رفتاراجتماعی مان دچار خطای محاسباتی شویم خسران بزرگی نصیبمان خواهد شد.
شعار این بود: "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم" ، اما از نخست وزیر وقت تا رییس ستاد تبلیغات جنگ، برخی فرماندهان میدانی جنگ و حتی برخی علما چله نشینی می کردند تا جنگ خاتمه یابد. خمینی را مقصر کشته شدن انقلابیون در میدان جنگ قلمداد می کردند، از خالی شدن خزانه و نبود تسلیحات سخن می گفتند و خود هیچگاه از اهواز جلوتر نرفتند و فرزندانشان هم یا مشغول تحصیل در کشورهای خارجی یا در میدان اسب سواری مشغول تفریح بودند.
خمینی در پیام ها و سخنرانی های علنی همه انقلابیون را به ادامه مبارزه فرا می خواند. چندماه مانده به قبول جام زهر در پیامی علنی می گوید:"امروز روز عاشورای حسینی است. امروز ایران کربلاست، حسینیان آماده باشید . ..کمربندهاتان را محکم کنید. ای آزادگان و احرار بپاخیزید...کمربندهاتان را محکم کنید. ای آزادگان و احرار بپاخیزید..."
اما کارساز نشد، تا خمینی جام زهر را بنوشد، باز خطاب رهبر به انقلابیون مبارز است:"من باز میگویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشندهتر است...میدانم که به شما سخت میگذرد؛ ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمیگذرد؟ میدانم که شهادت شیرین تر از عسل در پیش شماست؛ مگر برای این خادمتان اینگونه نیست؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابیتان را در سینهها نگه دارید؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید..." و خمینی ماه های آخر عمر خود را صرف گشودن میدان های جدید مبارزه برای انقلابیون در حوزه های علم و فناوری، هنرمتعهد، تشکیل بسیج دانشجو وطلبه ، جهادسازندگی، بنیادمستضعفین و...می کند.
اما مسئله محوری نوع واکنش رفتاری انقلابیون است، که درس مهمی برای دوران پسابرجام دارد. عده ای که از تحلیل هندسه رفتاری امام عاجز شدند، امام را رسما متهم به سازشکاری و کوتاه آمدن در موضع انقلابی کردند، عده ای که تعدادشان کم هم نبود منزوی و سرخورده شدند که برخی بعدا خود را بازیابی کردند و بعضی هم استحاله شدند و تعدادی هم ضمن حفظ بغض و کینه انقلابی از فاجعه اتفاق افتاده غضب خود را در میدانهای جدید مبارزه عملیاتی کردند و با امام تا اخر ماندند و مانده اند.
این روزها بعد از تصویب توافق ننگین برجام در مجلس و اتفاقات حاشیه ای و مهم از نوع خاتمه یافتن تحصن انقلابی مقابل مجلس، مواضع مخدوش و غیرقابل استناد نشریه خط حزب الله و سایت خامنه ای دات آی آر تا کدبازی ها و مواضع برخی نزدیک نماها به رهبرانقلابیون ، مواضع برخی علما و فشارهای مسئولین در در قوه مقننه و مجریه و شورای امنیت و...برای پذیرش برجام و جازدن این موضوع به عنوان موضع رهبرانقلابیون دوباره همان اتفاقات در حال رخ دادن است.
همه اینها در حالی است که هر انسان عاقل و بالغی از مواضع روشن، شفاف و علنی رهبر انقلاب در همین روزها متوجه نارضایتی ایشان و عبور مکرر از خطوط قرمزی که در سخنرانی های علنی فرموده اند خواهد شد و هیچ شک و شبهه ای به دل راه نخواهد داد. "خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید""مبارزه با استکبار تعطیل بردار نیست" "مذاکره با آمریکا ممنوع است"و همچنین تاکید مکرر و موکد بر رعایت خطوط قرمز در انعقاد توافق هسته ای (از لغو همه تحریم ها در روز امضا تا حفظ تحقیق و توسعه و عدم اجازه بازرسی از مراکز نظامی تا عدم بازجویی از دانشمندان هسته ای و...)این ها نمونه های اندکی از تعداد فراوان حرف های علنی امام خامنه ای است که دقیقا خلاف تحلیل کُدخداها و آشکارا نشان دهنده عبور برجام از این خطوط قرمز می باشد.
اما چه شده است که عده ای به خطا انقلابی ترین شخص مملکت را مورد خطاب قرار می دهند؟ اگر دست نجبنانیم و درست نتوانیم تحلیل کنیم عده ای نیز بعد از انزوا، حتما استحاله خواهند شد، همانطور که ضدآمریکایی ترین افراد در دهه شصت و هفتاد امروز در آغوش آمریکا هستند.
چرا بجای اینکه در برابر کدبازها، پشیمان ها، محافظه کارها و تحلیل های توهمی از ولایت پذیری درگوشی بایستیم حتی اگر سایت خامنه ای دات آی آر باشد به گوشه ای بخزیم و نق بزنیم که چرا حضرت آقا فلان و بهمان؟!
مگر فریادهای علنی رهبرت را نشنیدی، مگر نفرمود:" مبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح می شود، در خفا به بعضی از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل می کند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطائی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیرهای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحاً اعلام می شود؛ همینی است که من صریحاً اعلام می کنم."
"من خودم هنوز که الحمّدلله زبانم از کار نیفتاده؛ حرف خود من که مقدّم به حرف آنها است. آنچه من میگویم، حرف من آن است؛ کسانی هم که حرف میزنند -نمایندگان رهبری و منصوبین رهبری و مانند اینها که تعداد زیادیاند- از قول رهبری نمی گویند؛ این را توّجه داشته باشید...شما حرف من را از خود من بشنوید."
برادران تازه امروز پس از برجام کار ما آغاز شده است، باید با توانی مضاعف مردم را _همان حلقه مفقوده اقداماتمان_ درک کنیم و به لسان قوم حرف بزنیم و مردم را به میدان بیاوریم. باید صحنه مبارزه با کَدخدا و کَدخداپرستان را عینی کنیم. اگر مرگ بر آمریگا را از حالت شعار و نفی به حالت ایجاب ببریم در آینده نزدیک پیروز خواهیم بود. باید نتایج مرگ برآمریکا و شعار مقاومت را در اقتصاد، فرهنگ ، صنعت، کشاورزی و...را بصورت ملموس نشان دهیم وگرنه تبدیل به عده ای حرٌاف و شعارگو تبدیل شده که پس از مدتی خسته و استحاله می شویم و این شعارها و آرمان ها هم از خاصیت خواهند افتاد.باید کمربندها را محکم ببندیم و در میدان های جدید مبارزه که ره بر ترسیم می کند ایستاد و جنگید. یادمان نرود که ضدآمریکایی ترین فرد جهان؛ رهبر انقلاب اسلامی فرمودند: "بزرگترین مبارزه با آمریکا خدمت به مردم است".
پی نوشت: متن فوق قبل از انتشار نامه مهم حضرت آقا که فصل جدیدی را به روی همه باز کرد نوشته شده است.